۱۳۸۷ بهمن ۱۲, شنبه

هوس

- ببینم خونتون حیاط داره؟ حیاطتون درخت خرمالو داره؟

- اوهوم، حیاط داریم ولی درخت خرمالو نداریم!

- درخت انگور چی؟

- نه، اونم نداریم!

- حیاطتون به درد نمی خوره! مزخرف!


پ.ن:

خونه ی ما حیاط نداره ، ولی هم درخت خرمالو داره هم درخت انگور، اونم یاقوتی!!

۱۳۸۷ بهمن ۱۰, پنجشنبه

ماذوخیسم!

گاهی یه اتفاقایی، یه رفتارهایی آدم رو خیلی خیلی اذیت می کنن. خیلی، این قدر که شاید بگذرن ولی شاید هرگز فراموش نشن!
شاید بخشیده بشن اما فراموش نمی شن!
بدتر از اون، هر بار که بهشون فکر می کنی کلی اذیت می شی گاهی بیش تر از زمان اتفاق! این دفعه دیگه حتی نمی شه بخشید... یعنی آدم نمی دونه کی رو باید ببخشه؟! خودشو که این همه یادش می افته؟
اون اتفاق یه بار می افته اما هر بار که تو بهش فکر می کنی دوباره، سه باره، صدباره اون بلا سرت می یاد، دوباره و دوباره...
شاید نشه هرگز جلوی اون اتفاقات رو گرفت اما می شه جلوی دوباره تکرار شدنشو گرفت!

پ.ن:
من: پس بهش فکر نکن تو رو خدا دختر!
مخاطب درون: نمی تونم مگه نمی دونی؟
من: خوب پس فکر کن که اتفاقی نیافتاده، کان لم یکن!
مخاطب درون کمی فکر می کند...

دوست؟؟! رفیق؟ همدل؟ هیچ کدام؟!

نمی دونم چه جوریه که گاهی بعضی آدما که شاید هیچ ربطی به تو نداشته باشن احساس تو رو خیلی بهتر از تو به زبون می یارن!
فکر کنم یکی از دلایلی که کتاب خوندن و فیلم دیدن این قدر لذت بخشه همینه...!
یه چیزایی می خوای بگی کلمشو پیدا نمی کنی یکی دیگه جای تو میگه خیلی بهتر از تو!
مخلص کلام، چند وقتیه می خوام بگم :

"رابطه های بی نام را دوست دارم... همان رابطه هایی که وقتی بخواهی فرد را معرفی کنی مجبور به مکثی، تا در ذهن واژه ای نزدیک به رابطه میان خود پیدا کنی. همممم....دوست پسر که نیست آخه! دوست معمولی صرف هم نیست، چیزی بالاتر...سکص پارتنر هم نمی شود به آن گفت. دوست صمیمی؟ نه لزومن!... این چهل تکه از هر چمن گل را دوست دارم. تجربه های نابی هستند، دوستی می گوید آدم را زنده نگه می دارند. شاید...نمی دانم! اما سکرآور هستند بی شک...ملغمه ی بی نامی که چارچوب هایش نامعلوم است... از هیچ تا بی نهایت می تواند باشد. روند تغییر و روشن شدن تصویر این رابطه ها معرکه است...آرام آرام، با تردید، ملایم و تا بخواهی نرم و بی عجله، خیلی وقت ها بی کلام."

نتونستم! دیدم چند وقت پیش نویسنده جان همشو گفته!
دستت طلا رفیق!
صد سالم فکر می کردم به این خوبی نمی تونستم بگم حسم رو!

نوستالژی

"نوستالژی" ؟!؟!!!!

هه هه ...!

به نظرت خنده دار نیست این کلمه؟!

ردپا

دلم برف می خواد!
می دونی دلم یه زمستون واقعی می خواد!
می دونی چند وقته یه برف واقعی نیومده؟!
برف یعنی ردّپا!

یادمه یه بار یه آدمی که دو تا پا نداشت یه جمله ای گفت که خیلی روم اثر داشت:
" مهم نیست که پا داشته باشی یا نه. مهم اینه که ردپا داشته باشی!"

۱۳۸۷ دی ۱۵, یکشنبه

جنگ... غزه؟!

باز هم غزه!
از زمانی که به یاد دارم از جنگ می ترسیدم! ترس به معنای واقعی آن .... بدترین کابوس هایم به شب هایی برمیگردد که در خواب می دیدم شهری که در آن زندگی می کنم با کشوری دیگر وارد جنگ شده و من ....
آه! حتی نوشتن آن هم نفرت انگیز است!

زیاد این ور و اون ور راجع به جنگ خوندم! همیشه در میان کتابها به دنبال دلایل شروع جنگ های مختلف در طول تاریخ گشته ام اینکه چند نفر، در چه سالی و کجا کشته شدند نه اینکه مهم نباشد اما آخرین نکته ای است که توجه مرا جلب می کند! مهم این است که چرا کشته می شوند؟؟ و اصلا چرا می جنگند؟؟!
ارضای حس وحشی گری؟ رفع گرسنگی؟ حس وطن پرستی؟ مبارزه برای عدالت؟ حق پرستی؟ تعدیل جمعیت؟ انتقام؟ دفاع؟ تجاوز؟ و هزاران دلیل دیگر.... هیچ کدام از زشتی آن نمی کاهد ولی گاه با یک سری دلیل می شود تا حدی راضی شد که آن کشت و کشتار به این نتیجه می ارزید!
اعتراف می کنم در مورد غزه و دقیق تر بگویم فلسطین – یکی از طولانی ترین جنگ های تاریخ بشری- هیچ نمی یابم! نمی دانم چرا می جنگند نه فلسطینی ها نه صهیونیست ها.... به راستی نمی دانم!؟ تو می دانی؟!
بدتر از آن نمی دانم چرا تمام صدا و سیما و دولت و مردم به حمایت از آن برخواسته؟ و بد تر از آن چرا اعراب خفه خوان گرفته و یا چرا آمریکا چنان می کند و یا سوریه چنان، رهبر چنین می گوید فلان چنان؟ این وسط چه چیز به ایران می رسد؟

به راستی این قدر احمقم که دلخوش کنم دولت من به دفاع از حق و حقوق بشر برخواسته؟
و باز این وسط چه به دشمنان غزه می رسد؟

آه ای طبیعت! و ای خالق طبیعت! به تو چه می رسد از این همه حماقت بشر!!؟؟
جدا آن زمان که خلق می کردی همان طور که در کتاب مسلمانان نوشته می دانستی چنین خواهند کرد یا نه؟ ( و ما انسان را خلق کردیم و او در زمین خون ها به پا خواهد کرد!)
و اگر می دانستی به راستی چرا چنین خلق کردی؟ به که و چرا می خواستی نشان دهی کوهی از حماقت بشر را، این احسن مخلوقات!!؟؟